۱۳۹۴ فروردین ۳۰, یکشنبه

 

 
 
از سنندج خبر رسید كه در روزهای قبل از نوروز 94 اسلام گرایان سلفی تهدید كرده بودند اگر مردم شهر جشن سال نو برگزار کنند بد م یبینند! حتی بعضی هاشان تهدید به انجام عملیات انتحاری کرده بودند. این حر فها شاید در شهری مثل سنندج به نظر مضحك بیاید. در عمل هم دیدیم که علیرغم این تهدیدها مراسم نوروز در شهرهایی مثل سنندج و كامیاران و مریوان و سقز به شكل توده ای برگزار شد. سلفی ها کسانی هستند که به «مسلمانان سلف » رجوع میكنند. یعنی مسلمانان بنیانگذار كه منظورشان عصر محمد و اصحاب اوست.
میگویند اسلام واقعی جز این نیست و بقیه شاخه های اسلامی همگی «مسلمان خلف » هستند. بنابراین مخالف هرگونه دستكاری برای افزودن احكام جدید به احكام اولیه اسلام برای هماهنگ كردن دین با تغییرات زمانه هستند. بله، حرف های سلف یها مضحک است اما وقایع اخیر در عراق و سوریه، رشد و گسترش داعش و اشغال بخش های عظیمی از آن دو کشور به ما می گوید كه این مرتجعین را نباید دست كم گرفت. این تهدیدها را بگذارید در کنار خبر پیوستن گروهی از سلف یهای كردستان ایران به صفوف داعش و كشته شدن شان در جنگ های منطقه. سئوالی که امروز ذهن بسیاری از عناصر مترقی و پیشرو در کردستان را به خود مشغول کرده اینست كه همین امروز با این مرتجعین چه برخوردی باید كرد؟
مسلما تا وقتی که حکومت های مرتجع دینی و نیروهای بنیادگرای جنایتکار و نهادهای استثمارگر مدافع آن ها درمنطقه وجود دارند نمی توان و نباید به مبارزۀ ایدئولوژیک خاص علیه خرافه و تعصب مذهبی کم بها داد. این وظیفه ای فرعی نیست. جزیی از تلاش ها برای آزاد کردن ظرفیت مبارزاتی توده های مردم با هدف سازماندهی انقلاب اجتماعی، مبارزۀ جدی و پیگیر با باورها و تعصبات و ارزش های اسارت بار دینی است. در
این راه، نه می توان تسلیم یا دنباله رو  «اعتقادات مردم » شد و به بهانۀ «توهین نکردن به باورهای رایج » از روشنگری و تبلیغ دیدگاه انقلابی و علمی کمونیستی طفره رفت و نه می توان در مقابل نیروهای متعصب و مهاجم اسلام گرا جا زد. میدان را خالی کردن در این زمینه نتیجه ای جز پیشروی طرف مقابل و گسترش پایه های اجتماعی این مرتجعین در میان توده های بحران زده و به تنگ آمده از حاکمان و شرایط موجود ندارد. هیچ هراسی از تعصبات و حملات و عوامفریبی های حاکمان ستمگر و مرتجعان نباید داشت.
ساختار ستم طبقاتی، جنسیتی و ملی، و جریان های نژادپرستانه و تبعیض گرانه از خرافه و احکام و باورهای دینی نیرو وقوام میگیرند. در خبرها آمده بود كه مردم سنندج به شكل جمعی به تهدیدات سلفی ها اعتراض كرده بودند. بدون شك اعتراض و مبارزه به هر شكل ممكن راه را برای افشای چهره كثیف این مرتجعین باز می کند.
هر فرد و جمع پیشرو باید با هر نیروی ارتجاعی چه از نوع اسلامگرایان سلفی و چه از نوع اسلامگرایان شیعه حكومتی مقابله کند. این كار باید به شكل علمی و سنجیده صورت گیرد. زمینه های پایه گرفتن تفکر مذهبی در روابط ستمگرانه حاکم و احساس ب یآیندگی و پوچی واستیصالی است که دائما در زندگی و ذهن تود ههای محروم تولید می شود.
اما از تاثیر افشاگری و مبارزه در قلمرو اید هها با باورها و اصول و اسطوره های مذهبی نباید غافل شد. این به ویژه درمورد نسل جوان صدق م یکند که از یک طرف آماج اصلی تبلیغات اسلامگرایان مرتجعند و تعداد نه چندان اندکی از آن ها دارند به نیروی فعال جریانات بنیادگرای جنایتکار تبدیل می شوند و از طرف دیگر این ظرفیت را دارند که آینده و آرمان را در مسیرهای دیگری جست و جو کنند.
تبلیغ و ترویج كتا بهای نقد علمی دین و آشکار کردن نقش اجتماعی و سیاسی مذاهب باید جزیی از فعالیت هر عنصر انقلابی و پیشرو باشد. ارائۀ كتاب های مانند «پندار خدا » اثر ریچارد داوكینز که ممنوع شدنش در جمهوری اسلامی خود نشان از تاثیرگذاری آن است، یا کتاب «رهایی بدون خدایان » اثر باب آواكیان رهبر حزب کمونیست انقلابی آمریکا و آثاری مانند «تولدی دیگر » نوشتۀ شجاع الدین شفا که به درک جوانبی از تاریخ و مضمون ادیان ابراهیمی کمک م یکند باید در دستور کار قرار گیرد.
باید انتظار مقاومت در برابر این نوع افشاگری و انتقاد را نه فقط از جانب حاکمان ستمگر و نیروهای مرتجع اسلامگرا بلکه از سوی برخی از نیروهای خارج از قدرت هم داشت. به طور مشخص در کردستان، به دنبال بالا گرفتن گرایشات سازشكارانه در برخی احزاب كردی مانند پ ك ك كه در پی سازش با اسلام گرایان حاکم در تركیه هستند، سیاست سكوت در مورد مسئله دین تبلیغ می شود. در خبرها آمده بود كه پ ك ك برای اتحاد با علوی ها در انتخابات تركیه برنامه جامعی در دفاع از آن ها ارائه كرده است. در اطلاعیه های این حزب علیه داعش یا سلفی ها هیچ اشاره ای به اسلام نمی شود. یا حتی به شكل غیراصولی از تفاوت میان «اسلام واقعی » با «اسلام ارتجاعی افراطی » صحبت می شود. نگاه مردم را به برداشت های متفاوت از اسلام جلب میکنند تا نقش اسارتبار دین و دراین مورد مشخص، ماهیت واپس گرایانۀ اسلام را بپوشانند یا مسکوت گذارند. واقعیت اما اینست که نص صریح قرآن مانند کتب مقدس سایر ادیان اعم از مسیحی یا یهودی مجموعه ای است از عقاید کهنه و غیر علمی در مورد کائنات و پیدایش دنیا و نوع بشر، مجموعه ای از اصول و ارز شها و قوانین و رهنمودهای خشونت آمیز پدرسالارانه و برده دارانه وبرتری طلبانه در رویارویی با پیروان ادیان دیگر، با بی خدایان، با زنان و کودکان. درشرایطی که جریاناتی مانند جمهوری اسلامی و داعش محتوای اصول و احکام اسلامی را در عمل به مردم چشانده اند به سازشکاران و مصالحه جویان نباید اجازه داد که تحت نام «اسلام واقعی » یا «برداشت امروزی از اسلام » نص صریح در مورد سنگسار و تازیانه و شکنجه برای مرتدان و مخالفان یا تکفیر همجنس گرایان و موضوعاتی مانند «زنا » و حجاب و تمکین و امثالهم را لاپوشان کنند.
کاوه اردلان