۱۳۹۴ آبان ۳۰, شنبه

او سالهاست همه توپ ها را به اوت می زند!





تصوير اول: هفتم جولاي 4791 ورزشگاه المپيک مونيخ بازي فينال جام جهاني. در دقيقه 25 مردي با موهاي فرفري و سبيل هاي دسته موتوري که نماد يک فرهنگ سياسي خاص در دهه 06 و 07 ميلادي بود، پشت ضربه پنالتي مي ايستد و توپ را با يک بغل پاي آرام بر خلاف جهت حرکت يونگبلود دروازه بان هلند وارد دروازه مي کند. آلمان غربي بازي را مي برد و قهرمان جام جهاني مي شود.
تصوير دوم: يازده جولاي 2891 ورزشگاه سانتياگو برنابئو شهر مادريد بازي فينال جام جهاني. اين بار کاپيتان تيم ملي آلمان غربي با همان ظاهر معروفش در دقيقه 38 با يک شوت روي پا، توپ را وارد دروازه دينو زوف افسانه اي مي کند تا آلمان يکي از سه گل خورده را جبران کند، اما دير شده است و ايتاليا قهرمان جام مي شود. براي کاپيتان آلمان ها اما اين شکست با يک ثبت رکورد همراه است و او سومين بازيکن تاريخ فوتبال است که پس از پله و واواي برزيلي، در دو فينال جام جهاني موفق به گلزني شده است. او کسي نيست جز پل برايتنر.
پل برايتنر هافبک-مدافع تاريخي باشگاه بايرن مونيخ و تيم ملي آلمان غربي، در دهه 06 و 07 ميلادي مثل بسياري از جوانان هم نسلش يک انقلابي بود و خود را يک مائوئيست مي دانست. عکسهاي معروف او با همان موهاي فرفري و سبيل دسته موتوري اش، زير پوستر بزرگي از مائو تسه دون در حالي که مجله پکن ريويو در سال هاي انقلاب فرهنگي پرولتري را مي خواند. برايتنر که به «مدافع چپ شورشي» معروف بود وقتي در يک مصاحبه مطبوعاتي از او پرسيده شد: «تحسين بر انگيزترين بازيکن جهان از نظر شما کيست؟» جواب داد: «مائو تسه دون! رهبر انقلاب چين و کسي که باعث شکست آمريکا در ويتنام شد». او در همان مصاحبه از جان باختن چگوارا بعنوان تأثر برانگيزترين رويداد دوران نوجواني اش ياد کرد. مدافع شورشي بايرن از خدمت سربازي در ارتش آلمان غربي تن زد و در جنبش مي 86 به دانشجويان و جوانان انقلابي آلمان پيوست، درکمپين هاي جهاني عليه حضور اشغالگران آمريکايي در ويتنام شرکت داشت و در هرکجا مي کوشيد فرهنگ بورژوايي در دهه 06 و 07 اروپا را به چالش بکشد.
تصوير سوم: يازدهم آبان 4931 تهران استوديو شبکه سه صدا و سيماي جمهوي اسلامي ايران. پل برايتنر در مقابل عادل فردوسي پور نشسته است و به سوالات او پاسخ مي دهد. مجري برنامه نود در تيتراژ معرفي برايتنر مدام از «عقايد خاص و آوانگارد» او در دوران بازي گريش ميگويد. اما ديگر از موهاي فرفري و تيپ خاصش خبري نيست. حالا او مثل يک بورژواي «متشخص» اروپايي همراه با يک هيئت اقتصادي از ايالات باورياي آلمان به تهران آمده است تا هم براي برند باشگاه بايرن مونيخ فعاليت کند و هم براي ورود سرمايه هاي آلماني به ايرانِ پس از توافقات هسته اي زمينه چيني و تبليغ. درست مثل يک اشراف زاده ي باوريايي، يک پرو امپرياليست «به سر عقل آمده».
مدافع چپ عصيانگر بايرن هم مثل خيلي از انقلابيون آن سالها زير بار شکست سوسياليسم در چين تاب نياورد و شکست. اعتبار ورزشي و معروفيت سياسي اش را بر ميزِ معامله با بورژواها گذاشت و حتي به چهره ي برنامه هاي تبليغاتي شرکتهاي بزرگ مثل مکدونالد تبديل شد و از لذت سفر و زندگي در آمريکا گفت. او که در سال 7491به دليل ضديت با بوروکراتيسم سران باشگاه و ديدگاه هاي متفاوت سياسي و فرهنگي اش، بايرن مونيخ را ترک کرد و به مادريد رفت، حالا به يکي از بوروکرات هاي بزرگ اين باشگاه تبديل شده است. برايتنر فراتر از اين حتي براي دلالي اقتصادي و سياسي ميان جمهوري اسلامي و امپرياليسم آلمان هم قابل خريدن و استفاده شدن است. او با تشخص و آراستگي يک بورژوا در برنامه نود حاضر شد تا نويد باز شدن هر چه بيشتر پاي سرمايه هاي آلماني به بازار اقتصادي ايران را بدهد و بيش از هر وقت ديگري به عنوان يک الگوي ايده آل موفقيت سرمايه به مخاطب ايران معرفي شود. همو که روزگاري در پرتو درخشش چين سوسياليستي و انقلاب فرهنگي پرولتاريايي به حقيقت انقلاب و حقيقت مبارزه براي رهايي مردم پي برده و با چهره و رفتار خاصش به يکي از آوانگاردها و نمادهاي مردم و مبارزات آنها در دنياي فوتبال تبديل شده بود، حالا در صف بوروکرات هاي سرمايه ي امپرياليستي به اين سو و آن سوي جهان مي رود تا به نظام بين المللي اي خدمت کند که براي اکثريت مردم جهان چيزي جز جنگ و گرسنگي و فلاکت و آوارگي در بر ندارد.
مي گويند هيچ کس در دوران بازي گري برايتنر نفهميد او چپ پا است يا راست پا، چون قدرت حمل توپ و شوت زني با هر دو پا را تقريبا به يکسان داشت، اما درعالم سياست مي شود سقوط اين چپ ترين مدافع چپ آن سالها به يک بورژواي راست را به راحتي ديد.
شايد دينو زوف و يونگ بلود در فينال جام جهاني حريف شوت هاي برايتنر نشدند، اما او حالا ديگر سال ها است که همه توپ هايش را به اوت مي زند.n
کامران حقيقي

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر